فحش نمی دهم اما تو را با چند جمله روبرو می کنم و امیدوارم در خلوت خودت آن را زمزمه کنی:
1 ـ شرکت در یک شو مسخره، در حالی که می دانی اینها تحت شکنجه این حرفها را می زنند، چقدر می ارزد؟!
2 ـ همراهی یک قلم به دست با حکومتی فاسد و ظالم، به رفتن روی آنتن می ارزد؟!
3 ـ شرکت در شو تبلیغاتی رژیم جنایتکار اسلامی و همکاری با ضرغامی که گفت قتل ندا آقاسلطان یک نمایشنامه بوده، به رفتن روی آنتن می ارزد؟!
4 ـ آیا کسب شهرت به قیمت شنیدن زجه های مادران عزادار و خانواده های بی خبر از عزیزانشان، ارزش آن را دارد که با یک سیستم سرکوبگر همکاری کنی؟!
5 ـ بقیه اش را خودت بگو و خودت هم بشنو...
از فحش هایی که دلسوختگان می دهند، باید عمق خشم مردم علیه خودت را درک کرده باشی. (جانم فدای همه این دلسوختگان) من بنا به دلایلی نمی توانم فحش بدهم؛ اما به خدا سوگند اگر به تو دسترسی داشتم، تکه تکه ات می کردم. فقط به یک جرم: یک نویسنده که مدعی آزاداندیشی است، در حالی که می داند این مظلومان تحت انواع شکنجه بوده اند و حرفهایشان هیچ ارزشی ندارد، در یک شو مسخره شرکت می کند و نام آزادگان را لکه دار می کند تا جهان برای آزادگی هیچ ارزشی قایل نشود و آن را به دروغ بگیرد. سزای خائنی با این وصف، چیست؟! اگر اندکی آزادگی داشته باشی، راهت را کج خواهی کرد. و گرنه در همان دستگاه بمان. اما مطمئن باش که روزی به خاطر خیانت به آزادگی و نویسندگی از بین خواهی رفت. این را به تو قول می دهم. زیرا کسی از احمدی نژاد و خامنه ای انتظاری ندارد. آنها تمام عقل و انسانیت خود را از دست داده اند. تو چرا؟!
همین که دیگران به تو فحش می دهند، باید بدانی که چقدر برای قلم و آزادگی ارزش قایلند. یکبار دیگر فحشها و تهدیدها را بخوان و آنها را به تمام فحشهایی که در این مدت 30 ساله به خامنه ای و 4 ساله به احمدی نژاد داده اند، مقایسه کن. آن وقت می بینی که حتی یک هزارم این فحشها را به هیچ کس تا کنون نداده اند!
امیدوارم ارزش این فحشها را درک کنی و تصمیم خودت را بگیری. یادت باشد بچه های دلسوخته به کسی فحش می دهند که از او توقع عدم همراهی با جنایتکاران را داشته اند! و الا هیچ کس از ا.ن، خ.ر، و... دیگران انتظاری ندارد.
۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)